Saturday 27th February
امروز روز بزرگی برای من خواهد بود: اولین شبی که من در خونه سواحیلی خودم هستم. شما حتما
میخواهید بدونید که"خانه های سواحیلی" چه نوع خونههایی هستند. در محلهٔ کثیف و پر جمعیت مومباسا ، خونههایی وجود دارد که از سیمان، بتون و گاهی اوقات گّل ساخته شده، ساختمانهایی بسیار ساده که معمولاً دیوارهای بیرونی هیچ رنگی ندارند. این خانهها معمولا یک طبقه و خیلی نزدیک به هم ساخته شده اند



برای وارد شدن به آنها باید از دروازه عبور کنی. برای دلایل امنیتی در شب دروازهها معمولاً دو یا سه در هستند. وقتی وارد میشوی یک راهرو بلند میبینی با دو یا سه در، در هر طرف. هر اتاق (حدود ۵.۵ متر مربع), یک پنجره و یک در چوبی دارد. بعضی اوقات تمام خانواده در همین اتاق کوچک زندگی میکنند. راهرو به یک ایوان بدون سقف باز میشود. تمام مردمی که در این خانهها زندگی میکنند (حدود ۲۰-۳۰ نفر) یک توالت و حمام مشترک دارند. رنگ دیوارها به نظر فیروزهای می آید، ولی کثیفی دیوارها نمیگذارد رنگ آن مشخص باشد.



حالا در اطاقم نشستم، و منتظر غذا هستم، برنج و تخم مرغ. وینستن میگوید که من آرامتر به نظر میام، ولی وقتی تمام شهر تاریک و ساکت شد، معنای واقعی ترس و ناامنی رو با تمام وجودم درک کردم.من نمیخوام تنها باشم,اما میدونم که وینستن و آنت به زودی به هتل بر میگردند، و من برای بدست آوردن امنیت، دوست و سرگرمی در اینجا به زمان نیاز دارم. ولی در حال حاضر باید فقط به زمان حال توجه کنم و تمام حواسم رو روی آنچه الان انجام میدهم متمرکز کنم.


Write a comment