Monday, March 29th

 

 

امروز وینستن و آنت کنیا رو ترک کردند. وقتی‌ اونها رفتند، احساس پوچی وجودم رو گرفت.حالا اونجا تنها بودم، و باید تنها به ماجراجویی و کارهام ادامه میدادم.من می‌خواستم ۲ تا مصاحبه رو در نایروبی تموم کنم، و برنامه ریزی کرده بودم که ساعت ۱۳:۰۰ به ممبسا برگردم. همه چیز از آنچه که فکر می‌کردم طولانی تر شد و ساعت ۱۴:۰۰ من هنوز آماده نبودم. اتوبوس،قطار و هواپیما رو از دست دادم. با توجه به اتفاقاتی که شب پیش در اتوبوس افتاده بود، ترجیح میدادم شب با اتوبوس جایی‌ نرم. تصمیم گرفتم با تاکسی برگردم، سفر وحشتناکی‌ بود. راننده خیلی‌ بد رانندگی‌ میکرد، در جاده ماشین از روبرو می‌‌آمد، ولی‌ او بدون توجه سبقت می‌گرفت. ۲۰۰ بار مرگ رو جلوی چشمم دیدم. اما در نهایت به خونه رسیدم، خسته و گرسنه بعد ۸ ساعت استرس و طنش مداوم. من آخر هفته رو در هتل ماندم. منتظر جاشوا بودم که از نایروبی برگردد

.

 

در این مدت با کن، که او هم در ممبساست ملاقات کردم. از طریق کن تونستم ، یک قسمت جدیدی از شهر رو ببینم. او بسیار دوست داشتنی، باهوش و خوب است. راه‌هایی‌ که او به مردم این جامعه کمک می‌کند، بسیار جالب و تاثیرگذار است.کن یک تیم فوتبال هم دارد

   http://www.krackunited.com

یک گروه از جوانان با استعداد. من شانس این رو داشتم که کمی‌ از اونها فیلم بگیرم. کن نه تنها دید جدیدی به من داد، بلکه چیزهای زیادی هم به من یاد داد

 

 

 

 

ken ring:


کن یک هنرمند رپ سوئدی تبار کنیایی است. او در استکهلم سوئد به دنیا آمده است، و هم اکنون در حال ساختن یک استودیو بزرگ در کنیاست.او صاحب باشگاه فوتبال در منطقه ساحلی کنیا نیز می‌باشد. تیم فوتبال او در حال حاضر بهترین تیم جوانان در سواحل جنوب می‌باشد.


Write a comment